لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

sit down
She sits by the sea at sunset.
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.

teach
She teaches her child to swim.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

enjoy
She enjoys life.
لذت بردن
او از زندگی لذت میبرد.

receive
He received a raise from his boss.
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.

turn around
You have to turn the car around here.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.

paint
I want to paint my apartment.
نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

go out
The kids finally want to go outside.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

correct
The teacher corrects the students’ essays.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.

forget
She doesn’t want to forget the past.
فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.

begin
A new life begins with marriage.
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.
