لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

hit
The train hit the car.
زدن
قطار به ماشین زد.

allow
One should not allow depression.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.

come first
Health always comes first!
اول آمدن
سلامتی همیشه اول است!

sell
The traders are selling many goods.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.

let go
You must not let go of the grip!
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!

find out
My son always finds out everything.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

enter
I have entered the appointment into my calendar.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

drink
She drinks tea.
نوشیدن
او چای مینوشد.

call
She can only call during her lunch break.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

exercise restraint
I can’t spend too much money; I have to exercise restraint.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

push
The car stopped and had to be pushed.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.
