لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

refer
The teacher refers to the example on the board.
اشاره کردن
معلم به مثال روی تخته اشاره میکند.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

move in
New neighbors are moving in upstairs.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

prefer
Our daughter doesn’t read books; she prefers her phone.
ترجیح دادن
دختر ما کتاب نمیخواند؛ او تلفن خود را ترجیح میدهد.

rent
He rented a car.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.

lose
Wait, you’ve lost your wallet!
گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!

think along
You have to think along in card games.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

accept
Some people don’t want to accept the truth.
قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.

accompany
My girlfriend likes to accompany me while shopping.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

find one’s way
I can find my way well in a labyrinth.
راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

drink
The cows drink water from the river.
نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.
