لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
charger
Le travail de bureau la charge beaucoup.
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.
fixer
La date est fixée.
تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.
décider
Elle ne peut pas décider quels chaussures porter.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.
s’occuper de
Notre concierge s’occupe du déneigement.
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت میکند.
expédier
Ce colis sera expédié prochainement.
فرستادن
این بسته به زودی فرستاده میشود.
importer
Nous importons des fruits de nombreux pays.
وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.
nettoyer
Elle nettoie la cuisine.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.
déclencher
La fumée a déclenché l’alarme.
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.
cueillir
Elle a cueilli une pomme.
چیدن
او یک سیب چید.
se saouler
Il se saoule presque tous les soirs.
مست شدن
او تقریباً هر شب مست میشود.
écouter
Elle écoute et entend un son.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.