لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

se fâcher
Elle se fâche parce qu’il ronfle toujours.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

monter
Elle monte les escaliers.
بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

réparer
Il voulait réparer le câble.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

sonner
Sa voix sonne fantastique.
صدا دادن
صدای او فوقالعاده است.

couper
La coiffeuse lui coupe les cheveux.
بریدن
موسس موهای او را میبرد.

sortir
Veuillez sortir à la prochaine sortie.
خروج کردن
لطفاً در خروجی بعدی خارج شوید.

entrer
J’ai entré le rendez-vous dans mon agenda.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

fumer
Il fume une pipe.
سیگار کشیدن
او یک پیپ سیگار میکشد.

transporter
Nous transportons les vélos sur le toit de la voiture.
حمل کردن
ما دوچرخهها را روی سقف ماشین حمل میکنیم.

rater
Il a raté l’occasion de marquer un but.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

couvrir
Elle couvre son visage.
پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.
