لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

go through
Can the cat go through this hole?
عبور کردن
آیا گربه میتواند از این سوراخ عبور کند؟

look at each other
They looked at each other for a long time.
نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

miss
He missed the chance for a goal.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

tell
She tells her a secret.
گفتن
او به او یک راز میگوید.

find difficult
Both find it hard to say goodbye.
سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.

hire
The company wants to hire more people.
استخدام کردن
شرکت میخواهد مردم بیشتری را استخدام کند.

drive away
She drives away in her car.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

run away
Some kids run away from home.
فرار کردن
بعضی بچهها از خانه فرار میکنند.

overcome
The athletes overcome the waterfall.
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.

hit
The cyclist was hit.
زدن
دوچرخهسوار زده شد.

allow
One should not allow depression.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.
