لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

talk badly
The classmates talk badly about her.
بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.

fire
My boss has fired me.
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

let through
Should refugees be let through at the borders?
رها کردن
آیا پناهندگان باید در مرزها رها شوند؟

wash up
I don’t like washing the dishes.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.

remind
The computer reminds me of my appointments.
یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

let go
You must not let go of the grip!
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!

emphasize
You can emphasize your eyes well with makeup.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.

remove
The craftsman removed the old tiles.
برداشتن
صنعتگر کاشیهای قدیمی را برداشت.

log in
You have to log in with your password.
وارد شدن
شما باید با رمز عبور خود وارد شوید.

monitor
Everything is monitored here by cameras.
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربینها نظارت میشود.

bring in
One should not bring boots into the house.
وارد کردن
نباید چیزا به خانه بیاوریم.
