لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

ask
He asked for directions.
پرسیدن
او راه را پرسید.

refuse
The child refuses its food.
رد کردن
کودک غذای خود را رد میکند.

work on
He has to work on all these files.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

drive back
The mother drives the daughter back home.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

deliver
He delivers pizzas to homes.
تحویل دادن
او پیتزا به خانهها تحویل میدهد.

confirm
She could confirm the good news to her husband.
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.

listen
He is listening to her.
گوش دادن
او به او گوش میدهد.

cut down
The worker cuts down the tree.
قطع کردن
کارگر درخت را قطع میکند.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

come to you
Luck is coming to you.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

marry
Minors are not allowed to be married.
ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.
