لغت
یادگیری افعال – اسلواکی

rozumieť
Človek nemôže všetko rozumieť o počítačoch.
فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.

klamať
Často klame, keď chce niečo predávať.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

zaseknúť sa
Koleso sa zaseklo v blate.
گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.

vyskočiť
Dieťa vyskočí.
پریدن بلند
کودک بلند میپرد.

končiť
Trasa tu končí.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.

chcieť ísť von
Dieťa chce ísť von.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.

chrániť
Prilba by mala chrániť pred nehodami.
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

nechať otvorené
Kto necháva okná otvorené, pozýva zlodejov!
باز گذاشتن
هر کسی پنجرهها را باز میگذارد، دعوت به سارقان میکند!

spievať
Deti spievajú pieseň.
خواندن
کودکان یک ترانه میخوانند.

chvastať sa
Rád sa chvastá svojimi peniazmi.
نمایش دادن
او دوست دارد پول خود را نمایش بدهد.

pokračovať
Karavána pokračuje v ceste.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.
