لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

rastaviti
Naš sin sve rastavlja!
باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

oženiti se
Par se upravo oženio.
ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کردهاند.

navratiti
Ljekari svakodnevno navraćaju pacijentu.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

učiti
Ona uči svoje dijete plivati.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

postaviti
Morate postaviti sat.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

pobjeći
Naša mačka je pobjegla.
فرار کردن
گربه ما فرار کرد.

probuditi se
Upravo se probudio.
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

prevesti
On može prevesti između šest jezika.
ترجمه کردن
او میتواند بین شش زبان ترجمه کند.

pratiti
Mojoj djevojci se sviđa pratiti me dok kupujem.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

gorjeti
Meso se ne smije izgorjeti na roštilju.
سوختن
گوشت نباید روی منقل بسوزد.

moliti
On se tiho moli.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.
