لغت
یادگیری افعال – لهستانی
sprawdzać
On sprawdza, kto tam mieszka.
بررسی کردن
او بررسی میکند که چه کسی در آنجا زندگی میکند.
walczyć
Sportowcy walczą ze sobą.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.
tłumaczyć
Dziadek tłumaczy wnukowi świat.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.
podkreślać
On podkreślił swoje zdanie.
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.
wskoczyć na
Krowa wskoczyła na inną.
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.
chcieć wyjść
Dziecko chce wyjść na dwór.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.
pływać
Regularnie pływa.
شنا کردن
او به طور منظم شنا میزند.
rozumieć
Nie mogę cię zrozumieć!
فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!
naprawić
Chciał naprawić kabel.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.
rozkazywać
On rozkazuje swojemu psu.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.
karmić
Dzieci karmią konia.
غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.