لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

lie
Sometimes one has to lie in an emergency situation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

take off
The airplane is taking off.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

happen
Something bad has happened.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

cover
The child covers its ears.
پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

belong
My wife belongs to me.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

accept
Some people don’t want to accept the truth.
قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.

describe
How can one describe colors?
توصیف کردن
چطور میتوان رنگها را توصیف کرد؟

contain
Fish, cheese, and milk contain a lot of protein.
دارا بودن
ماهی، پنیر و شیر زیادی پروتئین دارند.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

simplify
You have to simplify complicated things for children.
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.

rent out
He is renting out his house.
اجاره دادن
او خانه خود را اجاره میدهد.
