لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

se lever
Elle ne peut plus se lever seule.
ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.

passer la nuit
Nous passons la nuit dans la voiture.
شب گذراندن
ما شب را در ماشین میگذرانیم.

pendre
Le hamac pend du plafond.
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.

écrire
Il écrit une lettre.
نوشتن
او یک نامه مینویسد.

sortir
Je sors les factures de mon portefeuille.
بیرون آوردن
من قبضها را از کیف پولم بیرون میآورم.

utiliser
Même les petits enfants utilisent des tablettes.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده میکنند.

continuer
La caravane continue son voyage.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.

appuyer
Il appuie sur le bouton.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

améliorer
Elle veut améliorer sa silhouette.
بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.

éviter
Il doit éviter les noix.
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.

déménager
Mon neveu déménage.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.
