لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

voyager
J’ai beaucoup voyagé à travers le monde.
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

réveiller
Il vient de se réveiller.
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

sauter sur
La vache a sauté sur une autre.
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.

couvrir
Elle couvre ses cheveux.
پوشاندن
او موهای خود را میپوشاند.

se référer
L’enseignant se réfère à l’exemple au tableau.
اشاره کردن
معلم به مثال روی تخته اشاره میکند.

nettoyer
Elle nettoie la cuisine.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

couvrir
Elle a couvert le pain avec du fromage.
پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

protéger
Les enfants doivent être protégés.
محافظت کردن
کودکان باید محافظت شوند.

rappeler
Veuillez me rappeler demain.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

approuver
Nous approuvons volontiers votre idée.
تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید میکنیم.

sortir
Elle sort avec les nouvelles chaussures.
بیرون دویدن
او با کفشهای جدید بیرون میدود.
