لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

work
The motorcycle is broken; it no longer works.
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.

change
The car mechanic is changing the tires.
تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.

support
We support our child’s creativity.
حمایت کردن
ما از خلاقیت فرزندمان حمایت میکنیم.

pass by
The train is passing by us.
گذشتن
قطار از کنار ما میگذرد.

ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

quit
I want to quit smoking starting now!
ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

reduce
I definitely need to reduce my heating costs.
کاهش دادن
من قطعاً نیاز دارم هزینههای گرمایشی خود را کاهش دهم.

move
My nephew is moving.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

talk to
Someone should talk to him; he’s so lonely.
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.

get along
End your fight and finally get along!
سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!

cover
She covers her face.
پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.
