لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

change
The light changed to green.
تغییر کردن
چراغ به سبز تغییر کرد.

win
He tries to win at chess.
بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.

vote
The voters are voting on their future today.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

go out
The kids finally want to go outside.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

show
She shows off the latest fashion.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.

paint
I want to paint my apartment.
نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

limit
During a diet, you have to limit your food intake.
محدود کردن
در یک رژیم غذایی، باید میزان غذای خود را محدود کنید.

touch
He touched her tenderly.
لمس کردن
او به طور محبتآمیز به او لمس میکند.

fetch
The dog fetches the ball from the water.
آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

translate
He can translate between six languages.
ترجمه کردن
او میتواند بین شش زبان ترجمه کند.

save
My children have saved their own money.
ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.
