لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

sell
The traders are selling many goods.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.

come to you
Luck is coming to you.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

eat up
I have eaten up the apple.
خوردن
من سیب را خوردهام.

serve
Dogs like to serve their owners.
خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

pull out
How is he going to pull out that big fish?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

call
The boy calls as loud as he can.
فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد میزند.

turn off
She turns off the electricity.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

need to go
I urgently need a vacation; I have to go!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

run over
Unfortunately, many animals are still run over by cars.
رانده شدن
متاسفانه هنوز بسیاری از حیوانات توسط ماشینها رانده میشوند.

enter
I have entered the appointment into my calendar.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

mention
The boss mentioned that he will fire him.
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.
