لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

paint
The car is being painted blue.
نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی میشود.

get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

give birth
She will give birth soon.
زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

say goodbye
The woman says goodbye.
خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

represent
Lawyers represent their clients in court.
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.

sort
He likes sorting his stamps.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

forgive
I forgive him his debts.
بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

form
We form a good team together.
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

trust
We all trust each other.
اعتماد کردن
ما همه به یکدیگر اعتماد داریم.

exit
Please exit at the next off-ramp.
خروج کردن
لطفاً در خروجی بعدی خارج شوید.

buy
They want to buy a house.
خریدن
آنها میخواهند یک خانه بخرند.
