لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

envoyer
Je t’envoie une lettre.
فرستادن
من به شما یک نامه میفرستم.

s’occuper de
Notre concierge s’occupe du déneigement.
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت میکند.

emménager
De nouveaux voisins emménagent à l’étage.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

redoubler
L’étudiant a redoublé une année.
سال تکراری گرفتن
دانشآموز یک سال تکراری گرفته است.

compter
Elle compte les pièces.
شمردن
او سکهها را میشمارد.

tourner
Elle retourne la viande.
چرخاندن
او گوشت را چرخاند.

persuader
Elle doit souvent persuader sa fille de manger.
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

écouter
Il l’écoute.
گوش دادن
او به او گوش میدهد.

entrer
J’ai entré le rendez-vous dans mon agenda.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

ignorer
L’enfant ignore les paroles de sa mère.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.

enseigner
Elle enseigne à son enfant à nager.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.
