لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

déménager
Mon neveu déménage.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

montrer
Il montre le monde à son enfant.
نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان میدهد.

partager
Nous devons apprendre à partager notre richesse.
به اشتراک گذاشتن
ما باید یاد بگیریم ثروتمان را به اشتراک بگذاریم.

connaître
Des chiens étrangers veulent se connaître.
شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.

diriger
Il aime diriger une équipe.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

répéter
Pouvez-vous répéter, s’il vous plaît?
تکرار کردن
آیا میتوانید آن را تکرار کنید؟

descendre
L’avion descend au-dessus de l’océan.
پایین رفتن
هواپیما بر فراز اقیانوس پایین میآید.

découvrir
Les marins ont découvert une nouvelle terre.
کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.

ouvrir
Le coffre-fort peut être ouvert avec le code secret.
باز کردن
گاوصندوق با کد رمز میتواند باز شود.

embaucher
L’entreprise veut embaucher plus de personnes.
استخدام کردن
شرکت میخواهد مردم بیشتری را استخدام کند.

surveiller
Tout est surveillé ici par des caméras.
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربینها نظارت میشود.
