لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی

activar
El humo activó la alarma.
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.

saltar
El niño salta felizmente.
پریدن
کودک با شادی دارد میپرد.

atrever
Se atrevieron a saltar del avión.
جرات کردن
آنها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.

enviar
Está enviando una carta.
فرستادن
او یک نامه میفرستد.

mirar
Ella mira a través de un agujero.
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

tirar
¡No tires nada del cajón!
دور انداختن
چیزی از کشو ندور!

oír
¡No puedo oírte!
شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!

ofrecer
¿Qué me ofreces por mis peces?
پیشنهاد دادن
تو به من برای ماهیام چه پیشنهاد میدهی؟

verificar
Él verifica quién vive allí.
بررسی کردن
او بررسی میکند که چه کسی در آنجا زندگی میکند.

exigir
Mi nieto me exige mucho.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

atrever
No me atrevo a saltar al agua.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
