لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی

salir
Los niños finalmente quieren salir.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

extrañar
Él extraña mucho a su novia.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

dejar
Ella deja volar su cometa.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

cortar
La tela se está cortando a medida.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

adivinar
Tienes que adivinar quién soy.
حدس زدن
شما باید حدس بزنید که من کی هستم!

estar interesado
Nuestro hijo está muy interesado en la música.
علاقه داشتن
فرزند ما به موسیقی بسیار علاقه دارد.

cerrar
¡Debes cerrar bien la llave!
بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!

molestarse
Ella se molesta porque él siempre ronca.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

decidir
No puede decidir qué zapatos ponerse.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

dejar
La naturaleza se dejó intacta.
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.

preparar
Ellos preparan una comida deliciosa.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.
