لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

enter
The ship is entering the harbor.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.

send
He is sending a letter.
فرستادن
او یک نامه میفرستد.

teach
He teaches geography.
آموزش دادن
او جغرافیا میآموزد.

give
The child is giving us a funny lesson.
دادن
کودک به ما یک درس خندهدار میدهد.

ride along
May I ride along with you?
همراه سوار شدن
آیا میتوانم با شما همراه سوار شوم؟

miss
He missed the chance for a goal.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

tell
I have something important to tell you.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

hug
He hugs his old father.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

open
The child is opening his gift.
باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

study
There are many women studying at my university.
مطالعه کردن
زنان زیادی در دانشگاه من مطالعه میکنند.

give up
That’s enough, we’re giving up!
ترک کردن
کافی است، ما داریم ترک میکنیم!
