لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)
ignorar
A criança ignora as palavras de sua mãe.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.
cortar
O cabeleireiro corta o cabelo dela.
بریدن
موسس موهای او را میبرد.
descobrir
Os marinheiros descobriram uma nova terra.
کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.
queimar
Há um fogo queimando na lareira.
سوزاندن
یک آتش در شومینه میسوزد.
repetir
Pode repetir, por favor?
تکرار کردن
آیا میتوانید آن را تکرار کنید؟
sentir falta
Ele sente muita falta de sua namorada.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
queimar
O fogo vai queimar muito da floresta.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.
ajudar
Todos ajudam a montar a tenda.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.
usar
Até crianças pequenas usam tablets.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده میکنند.
notar
Ela nota alguém do lado de fora.
متوجه شدن
او کسی را در بیرون متوجه میشود.
virar
Ela vira a carne.
چرخاندن
او گوشت را چرخاند.