لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

exigir
Meu neto exige muito de mim.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

responder
Ela sempre responde primeiro.
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.

levantar
O helicóptero levanta os dois homens.
بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

fumar
Ele fuma um cachimbo.
سیگار کشیدن
او یک پیپ سیگار میکشد.

cobrir
Ela cobre seu cabelo.
پوشاندن
او موهای خود را میپوشاند.

lavar
Eu não gosto de lavar a louça.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.

chegar
O avião chegou no horário.
رسیدن
هواپیما به موقع رسیده است.

acomodar-se
Conseguimos acomodação em um hotel barato.
اقامت یافتن
ما در یک هتل ارزان اقامت یافتیم.

excluir
O grupo o exclui.
محو کردن
گروه او را محو میکند.

farfalhar
As folhas farfalham sob meus pés.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

passar
A água estava muito alta; o caminhão não conseguiu passar.
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
