لغت
یادگیری افعال – نروژی

stille
Du må stille klokken.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

glemme
Hun har glemt navnet hans nå.
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

diskutere
De diskuterer planene sine.
بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

snakke
Han snakker til sitt publikum.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

fjerne
Gravemaskinen fjerner jorden.
برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

fjerne
Håndverkeren fjernet de gamle flisene.
برداشتن
صنعتگر کاشیهای قدیمی را برداشت.

sjekke
Mekanikeren sjekker bilens funksjoner.
بررسی کردن
مکانیکی عملکرد ماشین را بررسی میکند.

la stå
I dag må mange la bilene sine stå.
ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشینهای خود را ایستاده گذارند.

synge
Barna synger en sang.
خواندن
کودکان یک ترانه میخوانند.

jobbe med
Han må jobbe med alle disse filene.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

trekke ut
Hvordan skal han trekke ut den store fisken?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟
