لغت
یادگیری افعال – دانمارکی
kramme
Han krammer sin gamle far.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.
misse
Han missede sømmet og skadede sig selv.
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.
fuldføre
Han fuldfører sin joggingrute hver dag.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.
tale
Man bør ikke tale for højt i biografen.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.
brede ud
Han breder sine arme ud.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.
vende rundt
Han vendte sig om for at se os.
برگشتن
او برای روبرو شدن با ما برگشت.
studere
Pigerne kan godt lide at studere sammen.
مطالعه کردن
دخترها دوست دارند با هم مطالعه کنند.
male
Hun har malet sine hænder.
نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.
glemme
Hun vil ikke glemme fortiden.
فراموش کردن
او نمیخواهد گذشته را فراموش کند.
vente
Vi skal stadig vente en måned.
انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.
slå op
Hvad du ikke ved, skal du slå op.
جستجو کردن
آنچه را نمیدانی، باید جستجو کنی.