لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

run slow
The clock is running a few minutes slow.
کم کار کردن
ساعت چند دقیقه کم کار میکند.

agree
The neighbors couldn’t agree on the color.
توافق کردن
همسایهها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.

change
The car mechanic is changing the tires.
تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.

explain
Grandpa explains the world to his grandson.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

enter
He enters the hotel room.
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد میشود.

get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

allow
The father didn’t allow him to use his computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

turn off
She turns off the electricity.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

exit
Please exit at the next off-ramp.
خروج کردن
لطفاً در خروجی بعدی خارج شوید.

solve
He tries in vain to solve a problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

represent
Lawyers represent their clients in court.
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.
