لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

take apart
Our son takes everything apart!
باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

look up
What you don’t know, you have to look up.
جستجو کردن
آنچه را نمیدانی، باید جستجو کنی.

step on
I can’t step on the ground with this foot.
روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

think
You have to think a lot in chess.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.

manage
Who manages the money in your family?
مدیریت کردن
در خانواده شما کی پول را مدیریت میکند؟

practice
He practices every day with his skateboard.
تمرین کردن
او هر روز با اسکیتبورد خود تمرین میکند.

bring along
He always brings her flowers.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

hope
Many hope for a better future in Europe.
امیدوار بودن
بسیاری امیدوارند که در اروپا آینده بهتری داشته باشند.

cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.

introduce
Oil should not be introduced into the ground.
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.

continue
The caravan continues its journey.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.
