لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

obratiti pažnju
Treba obratiti pažnju na saobraćajne znakove.
توجه کردن
باید به علایم جاده توجه کرد.

pratiti
Moj pas me prati kad trčim.
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال میکند.

čuvati
Novac čuvam u noćnom ormariću.
نگه داشتن
من پولم را در میز کنار تخت نگه میدارم.

zaustaviti
Žena zaustavlja automobil.
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.

nagraditi
On je nagrađen medaljom.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

izaći
Djeca napokon žele izaći van.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

pomoći
Svi pomažu postaviti šator.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.

oslijepiti
Čovjek s bedževima je oslijepio.
نابینا شدن
مردی با نشانها نابینا شده است.

pomjeriti unazad
Uskoro ćemo morati sat ponovo pomjeriti unazad.
به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.

poletio
Avion je upravo poletio.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.

trebati ići
Hitno mi treba odmor; moram ići!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!
