لغت
یادگیری افعال – عربی

قفز
قفز في الماء.
qafz
qafaz fi alma‘i.
پریدن
او به آب پرید.

تنظف
هي تنظف المطبخ.
tunazaf
hi tunazif almatbakha.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

تحدث
من يعلم شيئًا يمكنه التحدث في الفصل.
tahadath
man yaelam shyyan yumkinuh altahaduth fi alfasli.
صحبت کردن
هر که چیزی میداند میتواند در کلاس صحبت کند.

تصحح
المعلمة تصحح مقالات الطلاب.
tusahih
almuealimat tusahih maqalat altulaabi.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.

استعاد
الجهاز معيب؛ على التاجر استعادته.
astaead
aljihaz mueib; ealaa altaajir astieadataha.
پس گرفتن
دستگاه نقص دارد؛ فروشنده باید آن را پس بگیرد.

نشر
الناشر نشر العديد من الكتب.
nashar
alnaashir nashr aleadid min alkutubu.
منتشر کردن
ناشر کتابهای زیادی را منتشر کرده است.

تبلغ
تبلغ عن الفضيحة لصديقتها.
tablugh
tablugh ean alfadihat lisadiqitiha.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.

يدردشون
يدردشون مع بعضهم البعض.
yudardishun
yudardishun mae baedihim albaedi.
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ میزنند.

يأتي
الحظ يأتي إليك.
yati
alhazu yati ‘iilayk.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

دفع
توقفت السيارة وكان يجب دفعها.
dafae
tawaqafat alsayaarat wakan yajib dafeuha.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

يجدد
يريد الرسام تجديد لون الحائط.
yujadid
yurid alrasaam tajdid lawn alhayiti.
تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.
