لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

déménager
Le voisin déménage.
خارج شدن
همسایه خارج میشود.

démarrer
Quand le feu est passé au vert, les voitures ont démarré.
حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیلها حرکت کردند.

inviter
Nous vous invitons à notre fête du Nouvel An.
دعوت کردن
ما شما را به مهمانی شب سال نو دعوت میکنیم.

suivre
Mon chien me suit quand je fais du jogging.
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال میکند.

aimer
Elle aime vraiment son cheval.
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.

dire
J’ai quelque chose d’important à te dire.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

trouver
Il a trouvé sa porte ouverte.
پیدا کردن
او در خود را باز پیدا کرد.

se tenir debout
Le montagnard se tient sur le pic.
ایستادن
کوهنوردی روی قله ایستاده است.

entrer
Il entre dans la chambre d’hôtel.
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد میشود.

percuter
Le train a percuté la voiture.
زدن
قطار به ماشین زد.

couvrir
Elle couvre son visage.
پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.
