لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

end
The route ends here.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.

work out
It didn’t work out this time.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.

command
He commands his dog.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

offer
She offered to water the flowers.
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

update
Nowadays, you have to constantly update your knowledge.
بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.

visit
An old friend visits her.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

sort
I still have a lot of papers to sort.
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

bring in
One should not bring boots into the house.
وارد کردن
نباید چیزا به خانه بیاوریم.

forgive
I forgive him his debts.
بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

exclude
The group excludes him.
محو کردن
گروه او را محو میکند.

strengthen
Gymnastics strengthens the muscles.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.
