لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی

buscar
Lo que no sabes, tienes que buscarlo.
جستجو کردن
آنچه را نمیدانی، باید جستجو کنی.

responder
Ella siempre responde primero.
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.

dividir
Se dividen las tareas del hogar entre ellos.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

elevar
El helicóptero eleva a los dos hombres.
بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

orientarse
Me oriento bien en un laberinto.
راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

producir
Producimos nuestra propia miel.
تولید کردن
ما عسل خود را تولید میکنیم.

extrañar
¡Te extrañaré mucho!
دلتنگ شدن
من خیلی به تو دلتنگ خواهم شد!

saber
Los niños son muy curiosos y ya saben mucho.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.

tirar
Él pisa una cáscara de plátano tirada.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

dejar pasar
Nadie quiere dejarlo pasar en la caja del supermercado.
رها کردن
هیچ کس نمیخواهد او را در مقابل صف اسوپرمارکت رها کند.

protestar
La gente protesta contra la injusticia.
اعتراض کردن
مردم به بیعدالتی اعتراض میکنند.
