لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
trigger
The smoke triggered the alarm.
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.
discuss
They discuss their plans.
بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.
serve
Dogs like to serve their owners.
خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.
keep
I keep my money in my nightstand.
نگه داشتن
من پولم را در میز کنار تخت نگه میدارم.
publish
Advertising is often published in newspapers.
منتشر کردن
تبلیغات اغلب در روزنامهها منتشر میشوند.
produce
We produce our own honey.
تولید کردن
ما عسل خود را تولید میکنیم.
teach
She teaches her child to swim.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.
come easy
Surfing comes easily to him.
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.
become friends
The two have become friends.
دوست شدن
این دو دوست شدهاند.
cancel
He unfortunately canceled the meeting.
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.
increase
The company has increased its revenue.
افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.