لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

høre
Jeg kan ikke høre dig!
شنیدن
من نمیتوانم شما را بشنوم!

omfavne
Moderen omfavner babyens små fødder.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش میگیرد.

træde på
Jeg kan ikke træde på jorden med denne fod.
روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

skubbe
De skubber manden i vandet.
هل دادن
آنها مرد را به آب هل میدهند.

bære
Æslet bærer en tung byrde.
حمل کردن
خر از یک بار سنگین حمل میکند.

bringe op
Hvor mange gange skal jeg bringe dette argument op?
مطرح کردن
چند بار باید این استدلال را مطرح کنم؟

spise op
Jeg har spist æblet op.
خوردن
من سیب را خوردهام.

stemme
Vælgerne stemmer om deres fremtid i dag.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

chatte
De chatter med hinanden.
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ میزنند.

plukke
Hun plukkede et æble.
چیدن
او یک سیب چید.

opleve
Man kan opleve mange eventyr gennem eventyrbøger.
تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.
