لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

sortere
Han kan lide at sortere sine frimærker.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

flytte sammen
De to planlægger at flytte sammen snart.
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.

lykkes
Det lykkedes ikke denne gang.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.

købe
Vi har købt mange gaver.
خریدن
ما بسیار هدیه خریدهایم.

brænde
Du bør ikke brænde penge af.
سوزاندن
شما نباید پول را بسوزانید.

ske
Mærkelige ting sker i drømme.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

tro
Mange mennesker tror på Gud.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

skrive ned
Hun vil skrive sin forretningsidé ned.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.

tale
Man bør ikke tale for højt i biografen.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

guide
Denne enhed guider os vejen.
راهنمایی کردن
این دستگاه ما را راهنمایی میکند.

arbejde
Hun arbejder bedre end en mand.
کار کردن
او بهتر از مردی کار میکند.
