لغت
یادگیری افعال – نروژی

reparere
Han ønsket å reparere kabelen.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

utforske
Mennesker ønsker å utforske Mars.
کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.

følge
Hunden følger dem.
همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.

vise
Jeg kan vise et visum i passet mitt.
نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

mate
Barna mater hesten.
غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.

snakke
Man bør ikke snakke for høyt i kinoen.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

betale
Hun betalte med kredittkort.
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.

rykke opp
Ugress må rykkes opp.
بیرون کشیدن
علفهای هرز باید بیرون کشیده شوند.

forbedre
Hun vil forbedre figuren sin.
بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.

gå rundt
Du må gå rundt dette treet.
دور زدن
شما باید از این درخت دور بزنید.

stoppe
Kvinnen stopper en bil.
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.
