لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

payer
Elle a payé par carte de crédit.
پرداخت کردن
او با کارت اعتباری پرداخت کرد.

appartenir
Ma femme m’appartient.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

se regarder
Ils se sont regardés longtemps.
نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

causer
Le sucre cause de nombreuses maladies.
باعث شدن
شکر بسیاری از بیماریها را ایجاد میکند.

accompagner
Ma petite amie aime m’accompagner pendant les courses.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

se tenir debout
Le montagnard se tient sur le pic.
ایستادن
کوهنوردی روی قله ایستاده است.

embrasser
Il embrasse le bébé.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

épeler
Les enfants apprennent à épeler.
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.

entrer
Le navire entre dans le port.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.

commencer à courir
L’athlète est sur le point de commencer à courir.
دویدن
ورزشکار در حال آمادهشدن برای دویدن است.

tirer
Il tire le traîneau.
کشیدن
او سورتمه را میکشد.
