لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

zaglaviti se
Točak se zaglavio u blatu.
گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.

trošiti
Energiiju ne treba trošiti.
هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.

voziti
Djeca vole voziti bicikle ili skutere.
سوار شدن
بچهها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

vratiti se
Bumerang se vratio.
برگشتن
بومرانگ برگشت.

isključiti
Grupa ga isključuje.
محو کردن
گروه او را محو میکند.

podsjetiti
Računar me podsjeća na moje sastanke.
یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

naglasiti
Oči možete dobro naglasiti šminkom.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.

dogoditi se
U snovima se događaju čudne stvari.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

odlučiti
Ne može se odlučiti koje cipele obuti.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

imati pravo
Starije osobe imaju pravo na penziju.
واجد شرایط بودن
افراد مسن واجد شرایط برای دریافت بازنشستگی هستند.

okrenuti se
Morate okrenuti auto ovdje.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
