لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

arrive
Many people arrive by camper van on vacation.
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیدهاند.

endorse
We gladly endorse your idea.
تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید میکنیم.

train
The dog is trained by her.
آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.

see again
They finally see each other again.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.

take off
The airplane is taking off.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

be eliminated
Many positions will soon be eliminated in this company.
حذف شدن
بسیاری از مواقع به زودی در این شرکت حذف خواهند شد.

exercise restraint
I can’t spend too much money; I have to exercise restraint.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

move in
New neighbors are moving in upstairs.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

avoid
He needs to avoid nuts.
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.

command
He commands his dog.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

imitate
The child imitates an airplane.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.
