لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

live
We lived in a tent on vacation.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.

prove
He wants to prove a mathematical formula.
اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.

work on
He has to work on all these files.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

form
We form a good team together.
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

work out
It didn’t work out this time.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.

hope for
I’m hoping for luck in the game.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

return
The father has returned from the war.
برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.

support
We support our child’s creativity.
حمایت کردن
ما از خلاقیت فرزندمان حمایت میکنیم.

get out
She gets out of the car.
بیرون رفتن
او از ماشین بیرون میآید.

translate
He can translate between six languages.
ترجمه کردن
او میتواند بین شش زبان ترجمه کند.

simplify
You have to simplify complicated things for children.
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.
