لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (BR)

deixar
Ela me deixou uma fatia de pizza.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.

sair
Muitos ingleses queriam sair da UE.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسیها میخواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.

treinar
O cachorro é treinado por ela.
آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.

sentir
Ele frequentemente se sente sozinho.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

protestar
As pessoas protestam contra a injustiça.
اعتراض کردن
مردم به بیعدالتی اعتراض میکنند.

visitar
Uma velha amiga a visita.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

conectar
Esta ponte conecta dois bairros.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

dar
Devo dar meu dinheiro a um mendigo?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

sentir
Ela sente o bebê em sua barriga.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

levantar
Ele o ajudou a se levantar.
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.

descobrir
Os marinheiros descobriram uma nova terra.
کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.
