لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (BR)
depender
Ele é cego e depende de ajuda externa.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.
restringir
O comércio deve ser restringido?
محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟
descobrir
Meu filho sempre descobre tudo.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.
decifrar
Ele decifra as letras pequenas com uma lupa.
رمزگشایی کردن
او با یک ذرهبین کوچکترین چاپ را رمزگشایی میکند.
atingir
O trem atingiu o carro.
زدن
قطار به ماشین زد.
parar
A policial para o carro.
توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.
perder
Ele perdeu a chance de um gol.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.
exigir
Ele está exigindo compensação.
خواستن
او خسارت میخواهد.
fornecer
Cadeiras de praia são fornecidas para os veranistas.
فراهم کردن
صندلیهای ساحلی برای تعطیلاتگردان فراهم شده است.
comprar
Nós compramos muitos presentes.
خریدن
ما بسیار هدیه خریدهایم.
falar
Ele fala para seu público.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.