لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

chamar
O menino chama o mais alto que pode.
فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد میزند.

consertar
Ele queria consertar o cabo.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

dar
Devo dar meu dinheiro a um mendigo?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

procurar
O que você não sabe, tem que procurar.
جستجو کردن
آنچه را نمیدانی، باید جستجو کنی.

acordar
O despertador a acorda às 10 da manhã.
بیدار کردن
ساعت زنگ دار ساعت 10 صبح او را بیدار میکند.

pressionar
Ele pressiona o botão.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

gritar
Se você quer ser ouvido, tem que gritar sua mensagem alto.
فریاد زدن
اگر میخواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.

chegar
A sorte está chegando até você.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

entrar
O metrô acaba de entrar na estação.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

imprimir
Livros e jornais estão sendo impressos.
چاپ کردن
کتابها و روزنامهها چاپ میشوند.

carregar
Eles carregam seus filhos nas costas.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.
