لغت
یادگیری افعال – لهستانی

znosić
Ona ledwo znosi ból!
تحمل کردن
او به سختی میتواند درد را تحمل کند!

odnaleźć drogę
Dobrze odnajduję się w labiryncie.
راه یافتن
من میتوانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.

przynosić
On zawsze przynosi jej kwiaty.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

przeprowadzać się
Mój siostrzeniec się przeprowadza.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

dopasować
Tkanina jest dopasowywana.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

kłamać
On często kłamie, gdy chce coś sprzedać.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

przybywać
Wiele osób przybywa na wakacje kamperem.
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیدهاند.

radzić sobie
Ona musi radzić sobie z małą ilością pieniędzy.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.

ściąć
Robotnik ściął drzewo.
قطع کردن
کارگر درخت را قطع میکند.

obchodzić
Oni obchodzą drzewo.
دور زدن
آنها دور درخت میروند.

przytulać
On przytula swojego starego ojca.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.
