لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

lie to
He lied to everyone.
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.

push
The nurse pushes the patient in a wheelchair.
هل دادن
پرستار بیمار را در ویلچر هل میدهد.

run away
Some kids run away from home.
فرار کردن
بعضی بچهها از خانه فرار میکنند.

tax
Companies are taxed in various ways.
مالیات زدن
شرکتها به روشهای مختلف مالیات زده میشوند.

pursue
The cowboy pursues the horses.
تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.

stop by
The doctors stop by the patient every day.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

rent
He rented a car.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.

build up
They have built up a lot together.
ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کردهاند.

feel
The mother feels a lot of love for her child.
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.

like
The child likes the new toy.
دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

visit
An old friend visits her.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.
