لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

spell
The children are learning to spell.
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.

drive through
The car drives through a tree.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

deliver
He delivers pizzas to homes.
تحویل دادن
او پیتزا به خانهها تحویل میدهد.

walk
This path must not be walked.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

touch
He touched her tenderly.
لمس کردن
او به طور محبتآمیز به او لمس میکند.

drink
The cows drink water from the river.
نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.

come together
It’s nice when two people come together.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.

tax
Companies are taxed in various ways.
مالیات زدن
شرکتها به روشهای مختلف مالیات زده میشوند.

kiss
He kisses the baby.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

spread out
He spreads his arms wide.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.

exercise restraint
I can’t spend too much money; I have to exercise restraint.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
