لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

mix
She mixes a fruit juice.
مخلوط کردن
او یک آب میوه مخلوط میکند.

pull up
The helicopter pulls the two men up.
بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.

go back
He can’t go back alone.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

discuss
They discuss their plans.
بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

need
You need a jack to change a tire.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

dare
I don’t dare to jump into the water.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.

come out
What comes out of the egg?
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟

appear
A huge fish suddenly appeared in the water.
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

walk
This path must not be walked.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

cancel
He unfortunately canceled the meeting.
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.

kill
The bacteria were killed after the experiment.
کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.
