لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

régler
Tu dois régler l’horloge.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.

commencer
Les soldats commencent.
شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

apporter
Il lui apporte toujours des fleurs.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

trouver
Il a trouvé sa porte ouverte.
پیدا کردن
او در خود را باز پیدا کرد.

éviter
Il doit éviter les noix.
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.

exiger
Il exige une indemnisation.
خواستن
او خسارت میخواهد.

regarder
Elle regarde à travers des jumelles.
نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.

créer
Il a créé un modèle pour la maison.
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.

prendre le petit déjeuner
Nous préférons prendre le petit déjeuner au lit.
صبحانه خوردن
ما ترجیح میدهیم در رختخواب صبحانه بخوریم.

renverser
Le taureau a renversé l’homme.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

retourner
Il ne peut pas retourner seul.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.
