لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

birati
Uzela je telefon i birala broj.
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

vidjeti ponovno
Konačno se ponovno vide.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.

popraviti
Htio je popraviti kabel.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

otvoriti
Festival je otvoren vatrometom.
باز کردن
جشنواره با آتشبازی آغاز شد.

morati
Ovdje mora sići.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

zaustaviti
Policajka zaustavlja auto.
توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.

donijeti
Kurir donosi paket.
آوردن
پیک یک بسته میآورد.

obići
Oni obilaze oko drveta.
دور زدن
آنها دور درخت میروند.

parkirati
Bicikli su parkirani ispred kuće.
پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.

trebati ići
Hitno mi treba odmor; moram ići!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

povezati
Ovaj most povezuje dvije četvrti.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.
