لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

hraniti
Djeca hrane konja.
غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.

preskočiti
Sportista mora preskočiti prepreku.
پریدن بر
ورزشکار باید از مانع بپرد.

pokazati
Mogu pokazati vizu u svom pasošu.
نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

učiti
Ona uči svoje dijete plivati.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

oprostiti
Nikada mu to ne može oprostiti!
بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

preuzeti
Skakavci su preuzeli kontrolu.
تصاحب کردن
ملخها تصاحب کردهاند.

dolaziti
Sreća ti dolazi.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

proći
Vrijeme ponekad prolazi sporo.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

napustiti
Mnogi Englezi su željeli napustiti EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسیها میخواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.

riješiti
Uzaludno pokušava riješiti problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

udariti
Vole udarati, ali samo u stolnom nogometu.
لگد زدن
آنها دوست دارند لگد بزنند، اما فقط در فوتبال میزی.
