لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

enter
He enters the hotel room.
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد میشود.

mention
The boss mentioned that he will fire him.
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.

strengthen
Gymnastics strengthens the muscles.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.

travel around
I’ve traveled a lot around the world.
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

start
School is just starting for the kids.
شروع کردن
مدرسه تازه برای بچهها شروع شده است.

give birth
She will give birth soon.
زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

feel
She feels the baby in her belly.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

run slow
The clock is running a few minutes slow.
کم کار کردن
ساعت چند دقیقه کم کار میکند.

use
Even small children use tablets.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده میکنند.

move in together
The two are planning to move in together soon.
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.

live
They live in a shared apartment.
زندگی کردن
آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی میکنند.
