لغت
یادگیری افعال – آلمانی

erzählen
Sie hat mir ein Geheimnis erzählt.
گفتن
او به من یک راز گفت.

hassen
Die beiden Jungen hassen sich.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

schiefgehen
Heute geht auch alles schief!
اشتباه شدن
امروز همه چیز اشتباه میشود!

verlangen
Er verlangte Schadenersatz von seinem Unfallgegner.
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

bemalen
Sie hat ihre Hände bemalt.
نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

reinigen
Sie reinigt die Küche.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

vernichten
Die Akten werden komplett vernichtet.
نابود کردن
فایلها کاملاً نابود خواهند شد.

erhalten
Er hat vom Chef eine Gehaltserhöhung erhalten.
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.

wegnehmen
Sie nahm ihm heimlich Geld weg.
گرفتن
او به طور مخفیانه پول از او گرفت.

betonen
Mit Schminke kann man seine Augen gut betonen.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.

entfallen
Ihr ist jetzt sein Name entfallen.
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
