لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

træde på
Jeg kan ikke træde på jorden med denne fod.
روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.

forårsage
Sukker forårsager mange sygdomme.
باعث شدن
شکر بسیاری از بیماریها را ایجاد میکند.

lade
Hun lader sin drage flyve.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

dække
Barnet dækker sig selv.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

trække
Han trækker slæden.
کشیدن
او سورتمه را میکشد.

nævne
Chefen nævnte, at han vil fyre ham.
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.

svare
Hun svarede med et spørgsmål.
پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.

eje
Jeg ejer en rød sportsvogn.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.

gå tilbage
Han kan ikke gå tilbage alene.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

komme op
Hun kommer op ad trapperne.
بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

ringe
Hun kan kun ringe i sin frokostpause.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.
