لغت
یادگیری افعال – سوئدی

gifta sig
Paret har precis gift sig.
ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کردهاند.

tala
Han talar till sin publik.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

åka
De åker så snabbt de kan.
سوار شدن
آنها به تندی سوار میشوند.

hitta
Han hittade sin dörr öppen.
پیدا کردن
او در خود را باز پیدا کرد.

köra tillbaka
Modern kör dottern tillbaka hem.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

gråta
Barnet gråter i badkaret.
گریه کردن
کودک در وان حمام گریه میکند.

skydda
Modern skyddar sitt barn.
محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت میکند.

gå igenom
Kan katten gå genom detta hål?
عبور کردن
آیا گربه میتواند از این سوراخ عبور کند؟

få en tur
Vänta, du får din tur snart!
نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما میرسد!

lyfta
Planet lyfte precis.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.

hänga
Båda hänger på en gren.
آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.
